گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:مرا خدای تعالی ولایتی داده ست ولایتی ست که نامش قناعت آبادست

❈۱❈
مرا خدای تعالی ولایتی داده ست ولایتی ست که نامش قناعت آبادست
ولایتی که درو نه عوان و نه ظالم ولایتی که درو نه ستم نه بی دادست
❈۲❈
ولایتی که جمالش مثالِ حورِ بهشت ولایتی که بلادش چو خلد بنیادست
ولایتی که درو دستِ آز نرسیده ست ولایتی که درو حرص پای ننهاده ست
❈۳❈
ولایتی که درو صد هزار مریم هست که صد مسیح به هر شب ز هر یکی زاده ست
ولایتی ست که در ملکِ آفرینشِ او غلام و خواجه و مخدوم و بنده آزادست
❈۴❈
ولایتی نه چو دنیایِ بی وفا که درو بسی ملوک و سلاطین زمانه را یادست
ولایتی ست که در جنبِ عرصۀ ملکش همه ممالکِ عالم محقّر افتاده ست
❈۵❈
ولایتی نه که مردم درو ز قبض و فرح گهی غمین بود از روزگار و گه شادست
ولایتی ست ز تغییر و انقلاب ایمن درو نه خاک و نه آتش نه آب و نه بادست
❈۶❈
درو نه عربده یی از رنود و اوباش است درو نه ولوله یی از خروش و فریاد ست
کسی بقاعِ متینش به جور نگرفته ست کسی قلاعِ حصینش به عنف نگشاده ست
❈۷❈
نزاریا اگرت ره بدان ولایت نیست خودی تست که او پیش تو بر استاده ست
اگر دلت به ولایِ ولّیِ حق ره نیست چه دل بود که تو داری نه دل که فولادست

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۲۸۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها