حکیم نزاری:مگر حبیب کند چاره عن قریب مرا در این مرض چه مداوا کند طبیب مرا
❈۱❈
مگر حبیب کند چاره عن قریب مرا
در این مرض چه مداوا کند طبیب مرا
حیات محض شود موت تلخ در حلقم
ز نوش داروی لب گر کند نصیب مرا
❈۲❈
اگر نظر کند از جنبش صبا جانی
دهم نسیم عرق چین او به طیب مرا
چو حب دوست، حمایت کند ندارم باک
به نیم حبه نباشد غم رقیب مرا
❈۳❈
چو من نمی شنوم پند گو به حکم کرم
دگر به موعظه تلقین مکن خطیب مرا
که من معاینه لبیک دوست خواهم زد
اگر کشند چو حلاج بر صلیب مرا
❈۴❈
به غیر رندی و می خوارگی چه آموزند
به مکتبی که نزاری بود ادیب مرا
زمانه گر نشود سازگار با عشاق
ز روزگار نمی آید این عجیب مرا
کامنت ها