گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:ما را ز تو یک نفس به سر نیست الا در تو دری دگر نیست

❈۱❈
ما را ز تو یک نفس به سر نیست الا در تو دری دگر نیست
از منزل تو گذر ندارم گر هست برون شوی وگر نیست
❈۲❈
از تو چه نشان دهد به وجهی آن را که ز خویشتن خبر نیست
در بی خبری به وجه دیگر سرّی است عجب که هست ور نیست
❈۳❈
با بی خبرانِ با خبر باش تعلیمی از این شریف تر نیست
بشتاب که سالک محقق موقوف ولایت بشر نیست
❈۴❈
در معرکه ی سپاه اشواق جز تیغ نیاز کارگر نیست
بر خیل خیال نازک دوست جز سوزن فکر را گذر نیست
❈۵❈
خفاش و شعاع نور خورشید این مرتبه حد بی بصر نیست
جر محو شدن دگر چه تدبیر آنجا که مجال یک نظر نیست
❈۶❈
با دوست مضایقت به جانی از جانب ما بدین قدر نیست
نی نی کششی بود از آنجا وین بیّنه زان دگر بتر نیست
❈۷❈
بی پرتو آفتاب نوری در صورت مظلم قمر نیست
از گلبُن امتحان نصیبت جز خار نزاریا مگر نیست
❈۸❈
خوش باش که برفکندگان را میلی به جهان مختصر نیست
در پیش خدنگ غمزه ی دوست جز سینه ی بی دلان سپر نیست

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۳۰۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها