گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:تو را سری که به پیمان من درآری نیست مرا دلی که به دست غمش سپاری نیست

❈۱❈
تو را سری که به پیمان من درآری نیست مرا دلی که به دست غمش سپاری نیست
سر تو دارم اگر تیغ می زنی و تو را دلی که کار غریبی چو من بر آری نیست
❈۲❈
شبی دمی قدمی رنجه کن اگر چه مرا به قدر عزّت تو دست حق گزاری نیست
نه زر که در قدمت ریزم و نه دست که دل به زور باز ستانم ورای زاری نیست
❈۳❈
علاج درد دلم مرگ می کند چه کنم که سخت جانم و جان دادن اختیاری نیست
بساز با من بی چاره چون بسوختی ام بسوزی و بنسازی طریق یاری نیست
❈۴❈
به چشم خوار مبین در من ای چو دیده عزیز که همچو بنده عزیزی سزای خواری نیست
تو را اگر چه بسی عاشقان مسکین اند یکی ز جمله به مسکینی نزاری نیست

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۳۲۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها