حکیم نزاری:هر کجا بی دلی و برناییست مانده در دام عشق زیباییست
❈۱❈
هر کجا بی دلی و برناییست
مانده در دام عشق زیباییست
من اگر دوست را ندارم دوست
پس همه عمر من تمناییست
❈۲❈
لایق درد عشق شیرینی
هم چو فرهاد درد پیماییست
متنعّم چو خسروِ پرویز
پس رو عشق نیست خودراییست
❈۳❈
عدم مطلق است در باطن
گر به ظاهر وجود ماناییست
آسمان هم چو ذره سرگردان
از پی صحبت دل آراییست
❈۴❈
بل که هر ذره یی که می بینی
دل مجروح نا شکیباییست
طمع استقامت اندر عشق
راستی را محال سوداییست
❈۵❈
نقد را باش از آن که آینده
حالیا وعده یی به فرداییست
باش گو منتظر به پروانه
هر که را مهلتی و پرواییست
❈۶❈
پنجه ی عشق را فرو بردن
نه به بازوی هر تواناییست
گر چنین نیست پس به هر گوشه
از چه هر روز تازه غوغاییست
❈۷❈
آخرای دوستان نزاری زار
گر دمی می زند هم از جاییست
گر چه خفاش وار محجوب است
مولَعِ آفتاب سیماییست
کامنت ها