گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:دریغ عمر که بی روی دوستان بگذشت چو باد صبح که بر طرف بوستان بگذشت

❈۱❈
دریغ عمر که بی روی دوستان بگذشت چو باد صبح که بر طرف بوستان بگذشت
دریغ سود ندارد چو اختیار از دست برفت هم چو خدنگی که از کمان بگذشت
❈۲❈
بهار عمر جوانی و بی غمی افسوس که هم چو قافله ی باد مهرگان بگذشت
تو خود قیاس کن ای بی خبر که در دل ما چه آتش است که دودش ز آسمان بگذشت
❈۳❈
بسوخت حلق من از بس که برق آه دلم ز سینه هم چو براق سبک عنان بگذشت
هنوز دیده به هم می نهم تعالی الله ز هر چه بر سرم از گردش زمان بگذشت
❈۴❈
چه حاصل از سفر بی مراد هیچ همین فسانه ای که فلان آمد و فلان بگذشت
نزاریا چه کنی چاره نیست تن درده به جور چرخ که کار تو زین و آن بگذشت

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۳۳۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها