گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:دریغ عمر که بی روی آن نگار برفت در انتظار شد و ایام و روزگار برفت

❈۱❈
دریغ عمر که بی روی آن نگار برفت در انتظار شد و ایام و روزگار برفت
سزا همین بود آن را که یار بگذرد ولی چه فایده کز دستم اختیار برفت
❈۲❈
به قهستان در، از آرام دل جدا گشتم چنان که خون ز دو چشمم هزار بار برفت
بر اعتماد جگرخواره ای دگر بودم خبر رسید که او هم ز سبزوار برفت
❈۳❈
کنار من چه شود گر ز دیده پر خون است که این چنین دو دل آرام از کنار برفت
زمن قرار و شکیب و سکون و صبر به کل چو هر دو یار برفتند هر چهار برفت
❈۴❈
چرا به شیفتگی سرزنش کنند مرا که دل نماند و جگر خون ببود و یار برفت
کسیم گفت که او بازخواهد آمد زود هنوز شکر کنم گر برین قرار برفت
❈۵❈
نزاریا چه توان کرد با قضا مستیز چو بودنی به ضرورت ببود و باید رفت

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۳۴۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سیدعلی
2020-05-20T15:25:07
مصراع آخر درستش چنین است:چو بودنی به ضرورت ببود و یار برفت