گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:برفت و بر سر آتش نشاند یار مرا به پای حادثه افکند روزگار مرا

❈۱❈
برفت و بر سر آتش نشاند یار مرا به پای حادثه افکند روزگار مرا
گر آشکار کند آب دیده راز دلم میان آتش سوزان چه اختیار مرا
❈۲❈
چنان نکرد کمند بلای عشقم صید که قید عقل کند بعد از این شکار مرا
می فکن از نظر عزّتم چنین ای دوست که دوستان همه بگذاشتند خوار مرا
❈۳❈
زمانه را چه حسد بود در میانه ز من که کنار تو افکند بر کنار مرا
من از تو هیچ دگر جز همین نمی خواهم مباش بی من و بی خویشتن مدار مرا
❈۴❈
تویی مرادِ من از کاینات و موجودات به هر چه غیر تو باشد چه کار مرا
موکّلان خیالت نمی هلند دمی که بی وجود تو جایی بود قرار مرا
❈۵❈
دلی پر آتش و چشمی پر آب خواهم رفت شهیدم ار بکشد دردِ انتظار مرا
به شفقت تو نزاری امیدها دارد روا مدار چنین نا امیدوار مرا

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۳۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

عین. ح
2019-11-10T03:04:13
بیت چهارم: میفکن از نظر عزّتم چنین ای دوستکه دوستان همه بگذاشتند خوار مرابیت پنجم: زمانه را چه حسد بود در میانه ز منکه از کنار تو افکند بر کنار مرابیت هفتم: تویی مرادِ من از کاینات و موجوداتبه هر چه غیر تو باشد چه کار و بار مرا