گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:خیال دوست ز من خورد و خواب بازگرفت بسوخت وز جگر تشنه آب بازگرفت

❈۱❈
خیال دوست ز من خورد و خواب بازگرفت بسوخت وز جگر تشنه آب بازگرفت
گر اندکی به شراب و سماع میلم بود سماع باز ستاند و شراب بازگرفت
❈۲❈
به من بر ید محبت ز ابتدای ازل پیام عشق بداد و جواب بازگرفت
چو مرغ شب نظرم تاب آفتاب نداشت و گر نه چند ره از خور نقاب بازگرفت
❈۳❈
نداشت طاقتِ نور تجّلی شب طور کلیم از آن ورق اضطراب بازگرفت
عجب دهنده ی بخشنده یی ست حاتم عشق که هر چه داد به کس بر شتاب بازگرفت
❈۴❈
به دامنش نتوان دست زد مگر وقتی که آستین به رخ آفتاب بازگرفت
همای عشق به هر سر که سایه برگسترد و گرچه صعوه بود ار عقاب بازگرفت
❈۵❈
خلاف نیست نزاری ز هرچه گیرد باز ولی ز دوست نشاید خطاب بازگرفت
فرو شود به همه حال هرچه دست سخاست نثار فیض عمیم از سحاب گرفت

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۳۵۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها