حکیم نزاری:اگر عاشقی سر متاب از ملامت غذا کن نه از آب و نان از ملامت
❈۱❈
اگر عاشقی سر متاب از ملامت
غذا کن نه از آب و نان از ملامت
که دارد چو من طرفه بزمی که دارم
حریف و شراب و کباب از ملامت
❈۲❈
همه نعمتم حاصل است و نباشد
کسی هم چو من کامیاب از ملامت
ز هرچ آن توان کرد با او اضافت
جفا کرده ام انتخاب از ملامت
❈۳❈
موحّد خریدار باشد به جانش
مقلّد کند اجتناب از ملامت
اگر مایه ای بر سرش گستراند
تحاشی کند آفتاب از ملامت
❈۴❈
به یک ذره بر من نیاید اگر خود
محیطی نباشد خراب از ملامت
نی ام زان شکایت کنان شتر دل
که ماند خرم در خلاب ملامت
❈۵❈
من و بعد از این توبه در هم شکستن
خراب از نصیحت یباب از ملامت
به کنجی نشسته چو گنج از قناعت
به سر در کشیده نقاب از ملامت
❈۶❈
نزاری مرو در خرابات مردان
و گر می روی سر نتاب از ملامت
کامنت ها