حکیم نزاری:به دیدار تو مشتاقم به غایت ندارد آرزومندی نهایت
❈۱❈
به دیدار تو مشتاقم به غایت
ندارد آرزومندی نهایت
اگر خواهی توانی تافت بر ما
عنانی از سر لطف و عنایت
❈۲❈
بیا بنشین دمی با ما چنان کن
که شوری بر نخیزد زین حکایت
شنیده ستی که در افواه باشد
گِل نم دیده را آبی کفایت
❈۳❈
برآوردی دمار از من فراقت
خیالت گر نمی کردی حمایت
شبی تا روز می خواهم که با تو
کنم هر گونه از هجران شکایت
❈۴❈
نکردی جانب مسکین نزاری
به اندک مایه بیش و کم رعایت
مکن شوخی که چندین بی وفایی
به بد نامی کند آخر سرایت
کامنت ها