حکیم نزاری:دیر شد تا ز ما نکردی یاد طرفه رسمی نهاده ای بنیاد
❈۱❈
دیر شد تا ز ما نکردی یاد
طرفه رسمی نهاده ای بنیاد
الله الله نمی کنی تقصیر
آفرین آفرین مبارک باد
❈۲❈
توبه توبه ز یار بی آزارم
آوخ آوخ ز یار سست نهاد
آب سر می زنم بر آتش دل
خاک بر سر همی کنم چون باد
❈۳❈
بر شکستی و عهد بشکستی
چه توان گفت چشم بد مرساد
با تو باری به باد بر دادم
جان شیرین به هرزه چون فرهاد
❈۴❈
تا دگر عاشقان چگونه رهند
از جفای تو ظالم بیداد
کژ نشین راستگوی تا کی و کی؟
از تو بودیم یک نفس دل شاد
❈۵❈
چند خون ریزی از خدای بترس
به تو جبریل وحی نفرستاد؟
عاشقان را به غمزه ی جادو
چشم بربسته ای زهی استاد
❈۶❈
تا ترا لا اله الا الله
ای نزاری چه چشم زخم افتاد
کامنت ها