گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:که دست از هوایِ تو بر سر ندارد که چشم از فراقت به خون تر ندارد

❈۱❈
که دست از هوایِ تو بر سر ندارد که چشم از فراقت به خون تر ندارد
جمادست نه جانور هر که شوری ز شیرینِ عشقِ تو در سر ندارد
❈۲❈
درین آشیان خانه مرغی نبینم ز شوقِ تو بر بالِ جان پر ندارد
دگر در خرابات رندی ندیدم که بر کف ز یادِ تو ساغر ندارد
❈۳❈
مبیناد چشمی که از خاکِ راهت به خونابۀ دل مخمَّر ندارد
مرا از تو دردی ست در دل عجایب ولی با که گویم که باور ندارد
❈۴❈
چه دردست شوقت که ساکن نگردد چه بحریست عشقت که معبر ندارد
در آن بحر رفتی نه مسکین نزاری که این زهره شیرِ دل آور ندارد

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۴۱۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها