گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:چرا افسرده معذورش ندارد که یاری از سرِ دردی بزارد

❈۱❈
چرا افسرده معذورش ندارد که یاری از سرِ دردی بزارد
برون آمد ز خود عاشق و لیکن ز کویِ دوست بیرون شو ندارد
❈۲❈
نخواهم تا چه خواهد کرد دیگر دلی دارد به دل داری سپارد
عجب از زاهدِ دل مرده دارم که خود را هم ز مردم می شمارد
❈۳❈
اگر خود سینۀ عاقل اثیرست به سوزِ عاشقان نسبت ندارد
کسی را حّدِ انده خوردنِ اوست که زهرش هم چو مَی خوش می گوارد
❈۴❈
مگر مستی زند در زلفِ او دست خرد پیشانیِ افعی نخارد
دلم بی دوست چون ماهی ست بی آب معافش دار اگر طاقت نیارد
❈۵❈
خیالش هر چه در عالم رقیب است به عمدا بر سرِ وقتم گمارد
خوشا وقتِ نزاری کو چو فرهاد به رغبت جانِ شیرین وا گذارد
❈۶❈
مجالِ راز گفتن نیست شاید که حالا بر زبان دندان فشارد
زبورِ عشق بر کر چند خواند زلالی بر سرابی چند بارد
❈۷❈
سخن در عقدِ گوهر نیست لیکن کسی باید که در گوشش گذارد

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۴۱۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها