گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:جمادست آن که دل داری ندارد یقین می دان که جان باری ندارد

❈۱❈
جمادست آن که دل داری ندارد یقین می دان که جان باری ندارد
تو آن منگر که صاحب دولت این جا به جز عیش و طرب کاری ندارد
❈۲❈
اگرچه ملک و مال و جاه دارد ولی چون یارِ من یاری ندارد
ز من باور مکن گر چینِ زلفش دلی در زیرِ هر تاری ندارد
❈۳❈
ز من مشنو اگر از غمزۀ او خرد در هر قدم خاری ندارد
چو از هر گوشه تُرکِ چشمِ مستش نظر بر خونِ هشیاری ندارد
❈۴❈
کمند اندازِ گیسویش به هر جا رسن در حلقِ عیّاری ندارد
تو هم مشنو ز من گر این گواهی به نزدیکِ تو مقداری ندارد
❈۵❈
دروغ است این سخن گر از هر اعضا نزاری نالۀ زاری ندارد

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۴۲۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها