حکیم نزاری:چو بلبل دگر باره آواز کرد به رویم در خوش دلی باز کرد
❈۱❈
چو بلبل دگر باره آواز کرد
به رویم در خوش دلی باز کرد
به بیغوله خلوت اباد من
چو زهره به خنیاگری ساز کرد
❈۲❈
به فریاد و افغان و زاری ز بس
که تدبیر انجام واغاز کرد
میان گلستان بر اطراف خار
به صد حیله خود را دمی کاز کرد
❈۳❈
بر آورد دستان به تشنیع گل
که چون تو بسی خواجه پرواز کرد
هم از غایت حسن گل مست شد
فرو ماند از بس که پرواز کرد
❈۴❈
سر انجام حظی ندید از حیات
اگر هفته ای در چمن ناز کرد
به نرگس نگه کن که باد صبا
اگر چند روزش سر افراز کرد
❈۵❈
بدو در زمستان نگر کز وجود
روانش به سوی عدم باز کرد
مرا عشق در خانه امتحان
بپرورد و ره داد واعزاز کرد
❈۶❈
وزان پس که در خانه ساکن شدم
به یک حمله خانه بر انداز کرد
نزاری اگر دیده باشی کسی
که غماز را محرم راز کرد
❈۷❈
چنان دان که از قوم نصرانیان
چلیپا کسی جکسه ی باز کرد
کامنت ها