گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:وداع یار گرامی نمی توانم کرد که بیش زَهرِ جدایی نمی توانم خورد

❈۱❈
وداع یار گرامی نمی توانم کرد که بیش زَهرِ جدایی نمی توانم خورد
چه طالع است مرا بر سفر چنین همه سال که روزگار سفر کار ما به جان آورد
❈۲❈
چو حاصل دگرم نیست جز عذاب فراق زمانه بی هده چندین مرا چه می پرورد
طبیب جهد بسی کرد بهرِ علت هِجر ولی چه سود که درمان نمی پذیرد درد
❈۳❈
چو باد می برد آبشخورم ز خاک به خاک زمانه می کند این ، با زمانه چِتوان کرد
مرا مگوی که دل را نصیحتی می کن به دم نمی شود این کوره ی پر آتش سرد
❈۴❈
وصال دوست چنان مطلق العنان رفته ست که مسرعان نیازش نمی رسند به گرد
نزاریا چو همه سال فارغی ز وطن به قول عقل تو البته گِرد عشق مگرد
❈۵❈
ز رنج محنت غربت هر آنکه خواست خلاص چو گنج کنج سلامت گرفت فارغ و فرد

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۴۴۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها