گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:هرکه در عشق چو ما از سر جان برخیزد نه همانا که ز آسیب بلا پرهیزد

❈۱❈
هرکه در عشق چو ما از سر جان برخیزد نه همانا که ز آسیب بلا پرهیزد
عشق گویند بلایی ست حذر کن ز بلا پس رو عشق تو از پیش بلا نگریزد
❈۲❈
عاشقم ، عاشقم ای یار ملامت چه کنی؟ لا محال از عقب عشق ملامت خیزد
عشق بی زخم ملامت نبود من چه کنم چه کند عاشق و با عشق چه رنگ آمیزد
❈۳❈
عشق چون دام بیندازد دانش چه زند مرغ زیرک نشنیدی که ز حلق آویزد
دلم از مهر تو خالی نشود جان عزیز نه که با جان دلم از مهر تو کین انگیزد
❈۴❈
آه کز عشق تو سد عاشق بیچاره چو من در فراق تو دل از دیده برون می ریزد
دی به نزدیک نزاری شده بودم مسکین دست برداشته بود از غم و بر سر می زد

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۴۶۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها