حکیم نزاری:بیار باده و ما را ثلاثه ای در بند که عزم توبه نداریم بعد از این یک چند
❈۱❈
بیار باده و ما را ثلاثه ای در بند
که عزم توبه نداریم بعد از این یک چند
بساز مطرب مجلس اساس خوش عملی
که من نمی شنوم قول هزل دانشمند
❈۲❈
حریف اهل تکلف نی ام که ایشان را
حجاب عقل نماید به ذوق چون گل و قند
ز زاهدان مقلد ببر گرت باید
که عمر خوش گذرانی به لولیان پیوند
❈۳❈
غلام مجلس بربط زنان شنگولم
که همچو چنگم در گردن افکنند کمند
مرا حریف مخالف ز پرده عشاق
چنان بساخت که در پرده عراق افکند
❈۴❈
چو چشم بد بکنیدم ز روی نیکو دور
گرم بر آتش سوزان نهند همچو سپند
هنوز ترک نصیحت نمی کند پدرم
چه می کند پدر مشفق از چنین فرزند
❈۵❈
مرا غرض دف و چنگ است و رقص بذله و نای
ز لولیان دگرم هیچ نامده ست پسند
نه مرد صحبت اهل دلست گر زاهد
به دیدنی چو نزاری نمی شود خرسند
کامنت ها