حکیم نزاری:از یارِ خشم کرده نشانم که می دهد یا ز آن ز دست رفته عنانم که می دهد
❈۱❈
از یارِ خشم کرده نشانم که می دهد
یا ز آن ز دست رفته عنانم که می دهد
یارم ز دست رفت به دستانِ روزگار
از دستِ روزگار امانم که می دهد
❈۲❈
از من به گوشِ او که رساند حکایتی
مُزدش به خیر باد زبانم که می دهد
تحسینِ اشکِ دّرِ یتیمم که می کند
انصافِ چشم ِاشک فشانم که می دهد
❈۳❈
تا شرح دادمی به قلم قصّۀ فراق
کاغذ به دستِ جان و جنانم که می دهد
تا از طبیبِ درد بپرسم دوایِ دل
تسکینِ اضطراب ندانم که می دهد
❈۴❈
ای کاش دانمی ز که نالم کجا روم
دادِ نزاری از که ستانم که می دهد
کامنت ها