حکیم نزاری:این چه بوییست که از بادِ صبا میآید وین چه مرغیست که از سویِ سبا میآید
❈۱❈
این چه بوییست که از بادِ صبا میآید
وین چه مرغیست که از سویِ سبا میآید
قاصدِ حضرتِ لیلی چه خبر می گوید
بویِ پیراهنِ یوسف ز کجا میآید
❈۲❈
گویی این بادِ دل آویز بدین خوشبویی
از سرِ زلفِ جگرگوشهٔ ما میآید
امشب ای هم نفسِ صبح گر از من پرسد
گو هنوزش نفسی هم به رجا میآید
❈۳❈
به چه مشغول بباشم که فراموش کنم
یار و از هرچه کنم یاد که وا میآید
من بر آنم که به محشر چو برانگیزندم
همچنان از لحدم بویِ وفا میآید
❈۴❈
به دو ابرویِ کمانت که به سر بازآیم
پیشِ آن تیر که از شستِ شما میآید
تلخ و شیرین که از آن دست بود فرقی نیست
هرچه احباب فرستند عطا میآید
❈۵❈
تا به بالایِ تو در مینگرم باکی نیست
گر ز بالایِ سرم سنگِ بلا میآید
آن که مشتاقِ تو باشد اگر بر سرِ تیغ
رفته باشد چو تو گویی که بیا میآید
❈۶❈
معتقد باک ندارد که در آتش چو خلیل
اگرش دوست بگوید به رضا میآید
مردِ این راز نبودیم ولی سنگِ نیاز
همه برپا و سرِ بی سر و پا میآید
❈۷❈
گو سپر هم چو نزاری به سرِ آب انداز
هرکه را تیرِ ملامت ز قفا میآید
کامنت ها