حکیم نزاری:خوش آید به آوازِ بلبل نبید سحر کاسه یی دو بباید چشید
❈۱❈
خوش آید به آوازِ بلبل نبید
سحر کاسه یی دو بباید چشید
جمادی بود گر نجنبد ز جای
که آواز بربط به گوشش رسید
❈۲❈
دمِ نقد را دان که داند که باز
که خواهد ز ما سالِ آینده دید
چو بَر شد ز آوازِ بلبل سماع
صلاتِ مؤذّن که خواهد شنید
❈۳❈
چو شد ممتلی مغزت از خند ریس
چنان دان که ایزد جهان نافرید
ز بالایِ منبر میِ صاف را
نباید شکستن بباید شمید
❈۴❈
دری کان ز بدوِ ازل بسته اند
چه گویی که آن در ندارد کلید
سکندر ز ظلمت نمی رست اگر
ز آبِ خَضر جرعه یی می کشید
❈۵❈
فرو رفت بر هرزه شوریده کار
از آن گه که گردِ جهان بر دوید
ندانست کان قطرۀ آب چیست
چو ماهی از آن آرزو می تپید
❈۶❈
به دورِ نزاری اگر می فتاد
نمی گفت مسکین نمی آرمید
کامنت ها