گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:مرا ز کوی تو آواره کرد بخت نفور ز روی خوب تو دورم که چشم بد ز تو دور

❈۱❈
مرا ز کوی تو آواره کرد بخت نفور ز روی خوب تو دورم که چشم بد ز تو دور
به کام دشمنم از کوی دوست آواره ز دوستان حسود و ز دشمنان غیور
❈۲❈
به اتفاق امم حور در بهشت بود ولی بهشت من آنجا بود که باشد حور
شمایل تو در آیینهٔ دو چشم من است به حکم عشق نه تو غایبی نه من مهجور
❈۳❈
کدام یک تویی اینجا کدام من هیهات کدام نیست تویی ناظر و تویی منظور
دگر به روی که بینم نظر چگونه کنم به مهر و مه چو ز چشمم برفته باشد نور
❈۴❈
اگر چو زلف تو درهم شدم ز تاب فراق که دیده‌ای که بر آتش حمول بود و صبور
وگر چو چشم تو دور از لبت شدم بیمار که خورد می که سرانجام ازو نشد مخمور
❈۵❈
خراب کردهٔ چشمان می پرست توام که گاه مست خرابم کنند و گه مخمور
و گر شکیب ندارد نزاری معتوه مباش گو و بدارید عاقلان معذور
❈۶❈
از آن تتّبع عاقل نمی‌کند مجنون که عاقلان همه در تیه غفلت‌اند و غرور

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۶۲۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها