گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:نه محرمی و نه یاری موافق و دم ساز غم تو با که خورم با که برگشایم راز

❈۱❈
نه محرمی و نه یاری موافق و دم ساز غم تو با که خورم با که برگشایم راز
بر آسمان به تضرع گرفته‌ام همه‌شب گهی دو دیده امید و گه دو دست نیاز
❈۲❈
دماغ خشک و زبان الکن و قدم مجروح شبِ دراز و حدیثِ دراز و راهِ دراز
ز بس گره گره و بند بند بر نفسم ز اندرون به دهن بر نمی‌برد آواز
❈۳❈
اگر ز واقعهٔ خود نفس زنم بر من به کفر و زندقه فتوی دهند اهل مجاز
ز چارسوی طبیعت گذر نیابد خام مگر چو سوختگانش دهند خط جواز
❈۴❈
زمام من دگری می‌کشد نمی‌دانی که من به خود نروم در چنین نشیب و فراز
به پای عقل مرو در ولایت عشّاق مقام شب‌پره را جای آفتاب مساز
❈۵❈
به چکسه پرده به چشمش از آن فروبندند که طاقت نظر پادشه ندارد باز
نزاریا بنشین بر بساط عشق دلت به یک ندب همه هستی و نیستی در باز
❈۶❈
گرت به بارگه عشق بار می‌یابد همین و بس همه در باز تا شود در باز

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۶۴۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها