حکیم نزاری:بده به یار می خوش گوار شورانگیز عقیق‌رنگ، معنبر نسیم، مشک آمیز
❈۱❈
بده به یار می خوش گوار شورانگیز
عقیق‌رنگ، معنبر نسیم، مشک آمیز
زمانه بر روش دور خویش می‌گردد
نه سازگاری او معتبر بود نه ستیز
❈۲❈
گرت به دوست تقرب خوش آمد از خود دور
وگر به عشق تعلق کنی ز عقل گریز
شراب تلخ حرام است بی لب شیرین
حلال‌خواره ازین هر دو کی کند پرهیز
❈۳❈
بلی جواب دهد گر کسی سؤال کند
ز استخوان بریزیده ی ملک پرویز
بیار خاک و در آن دیدهٔ مقلّد پاش
بیار آب و بر این سینهٔ پرآتش ریز
❈۴❈
به خودپرست که می‌گوید از ره شفقت
که از سر هبل و لات درگذر برخیز
بخور که فردا آسان‌ترت بود ز امروز
اگر به تقدمه ادمان کنی در آتش تیز
❈۵❈
ز پای خنب نزاری دگر مشو غایب
که حالیا به ازین نیست هیچ دست‌آویز
کامنت ها