حکیم نزاری:رسید وقت سحر ساقیا بگردان کاس زمانه بر سر ما گو به خون بگردان آس
❈۱❈
رسید وقت سحر ساقیا بگردان کاس
زمانه بر سر ما گو به خون بگردان آس
ز همنشین موافق طلب حصول حیات
در سرای فرو بند بر عوامالناس
❈۲❈
حذر ز صحبت جاهل که صفحهٔ کاغذ
سیاهروی شد از همنشینی انقاس
اگرنه بر گل و سنبل گذر کند به بهار
نسیم باد صبا کی شود مسیح انفاس
❈۳❈
دکان عطر فروشان طلب در این بازار
که بوی مشک نیاید ز خانهٔ کنّاس
برای ضبط اقالیم صبح غرّه مشو
که بحر عشق فرو برد ازین بسی اجناس
❈۴❈
ملوک اگرچه جهان را به تیغ ضبط کنند
به عاقبت چه برند از جهان دو گز کرباس
کامنت ها