حکیم نزاری:آخر ای نامهربان فریادرس بیش از پیشم مران فریادرس
❈۱❈
آخر ای نامهربان فریادرس
بیش از پیشم مران فریادرس
در کنارم آی بر خونم کمر
چند بندی بر میان فریادرس
❈۲❈
سوختم آبی بر آتش زن بیا
یکدم آخر یک زمان فریادرس
چون رکابم چند داری پای مال
بازکش یکدم عنان فریادرس
❈۳❈
چند کوشم تا بپوشم راز دل
آشکارا شد نهان فریادرس
تا نباید خواست از دستور داد
از فراقم ده امان فریادرس
❈۴❈
هرگزم فریاد اگر خواهی رسید
آمد اکنون وقت آن فریادرس
گر نزاری را بدین زاری نیی
پس که رایی در جهان فریادرس
کامنت ها