حکیم نزاری:تویی یار دیرینهٔ همنفس نباشد به جای توام هیچکس
❈۱❈
تویی یار دیرینهٔ همنفس
نباشد به جای توام هیچکس
وصال توام آرزو میکند
نمیآید از سر برون این هوس
❈۲❈
دلم میرود بر پی سوز عشق
رود کاروان بر خروش جرس
گناهی به جز عاشقی چیست هیچ
گنهکار را جای باشد حرس
❈۳❈
جفاها که بر بندهات میکنی
کسی با تو هرگز نگوید که بس
ز سیلاب چشمم تغیّر کند
اگر باز گویند پیش اَرس
❈۴❈
ز جانم نمانده ست جز یک رمق
اگر میتوان هیچ فریادرس
زمان تا زمان منقطع میشود
کدامین زمان بل نفس تا نفس
❈۵❈
نزاری اگرچند خوش بلبلی ست
به دستان نیابد خلاص از قفس
ز معتوه معنی و صورت مجوی
سراسیمه نه پیش بیند نه پس
کامنت ها