گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:خوش است عالمِ رندان و صحبتِ او باش بیا دمی به علی رغمِ عاقلان خوش باش

❈۱❈
خوش است عالمِ رندان و صحبتِ او باش بیا دمی به علی رغمِ عاقلان خوش باش
درون به کعبه فرست و برون به می کده آر نیاز می کن پنهان شراب می خور فاش
❈۲❈
ز آفتابِ قدح کور دیده بگریزد کز آفتاب تحاشی نکرد جز خفّاش
چو ذوقِ باده ندانی ز مستیِ ام مخروش چو زخمِ عشق نخوردی جراحتم مخراش
❈۳❈
نزولِ عشقِ حقیقی طمع مدار هنوز نکرده خانۀ دل خالی از خیالِ قماش
ملامتِ دگران می کنی به فتویِ عشق خطا چراست چو با عقل می رود کنکاش
❈۴❈
اگر به عقلِ مجرّد کفایت است چو من به عقل می روم آخر چه می کنی پرخاش
وگر زمام به دستِ ارادتِ دگری ست برو به هرزه دلیلی ز عقل بر متراش
❈۵❈
ز رویِ صورت اگر بر نیفکنند نقاب درونِ پرده که داند چه می کند نقّاش
دمی به مجلسِ روحانیانِ راح پرست دلت قرار نگیرد ز حرصِ کسبِ معاش
❈۶❈
بهشتِ نقد و شرابِ طهور و ساقیِ حور بیار خاک و به رویِ صلاح و تقوا پاش
لبم چو پردۀ دل خشک شد ز بی آبی قدح به دستِ نزاری که داد کی کو کاش
❈۷❈
اگر چو ظاهر باطن به خلق بنمایند کسی چه فرق کند زاهد از منِ قلّاش

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۶۷۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها