گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:دلا سر پوشِ خوانِ سّرِ او باش مکن تا او نگوید سرِّ او فاش

❈۱❈
دلا سر پوشِ خوانِ سّرِ او باش مکن تا او نگوید سرِّ او فاش
به چشمِ دوست رویِ دوست می بین همه تن دیده شو بی دیده می باش
❈۲❈
به چشمِ خود چه خواهی دید خود را خودی از پیشِ خود برداری ای کاش
نهان شو چون صدف در بحرِ اسرار [گهی] می پوش گوهر گاه می پاش
❈۳❈
به دستی شمعِ اِلّا الله برافروز به دیگر دست لا را دیده بخراش
درِ او می زنی از خود به در شو کسِ او باش و ایمن شو ز اوباش
❈۴❈
نزاری طاقتِ نورِ خورت نیست برو سر در گریبان کش چو خفّاش

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۶۷۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها