گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:از آنم خلق می خوانند قلّاش که در شورم چو بینم زلفِ جَمّاش

❈۱❈
از آنم خلق می خوانند قلّاش که در شورم چو بینم زلفِ جَمّاش
نگین در حلقه چون باشد گرفتار منم در حلقۀ رندانِ قلّاش
❈۲❈
مرا با دوستان صلح است و با من همیشه دوستان را جنگ و پرخاش
قبولِ پندِ خودبینان ندارم ازین جا می کنند اسرارِ من فاش
❈۳❈
رقیبم گو به سوزن دیده بر دوز حسودم گو به نشتر سینه بخراش
محبّت از دلم نتوان برون برد چه غم دارم ز بدگویانِ فحّاش
❈۴❈
چه حاصل عقل را از صحبتِ عشق شعاعِ آفتاب و چشمِ خفّاش
مرا این کار با عشق اوفتاده ست تو باری حالیا از عقل خوش باش
❈۵❈
سرم پر شورِ عشق از ماه رویی ست که در بزمش سزد صد زُهره فرّاش
ولی او پادشازاده ست و من رند عجب گر سر فرود آرد به اوباش
❈۶❈
منم دیوانۀ زنجیرِ زلفش که بودی حلقه یی در حلقِ من کاش
نزاری فخر کن بر سر فرازان اگر دستت دهد بوسیدنِ پاش
❈۷❈
پیاپی از نثارِ کلک و دیده گهر می ریز و مروارید می پاش

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۶۷۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها