گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:مسکین دلِ بی چاره کز دست بشد کارش در واقعه یی بینم هر روز گرفتارش

❈۱❈
مسکین دلِ بی چاره کز دست بشد کارش در واقعه یی بینم هر روز گرفتارش
توبه نکند هرگز ور نیز کند روزی شب را ز قضا باشد بشکسته دگر بارش
❈۲❈
هر شوخ که پیش آید وز غمزه کند میلی باید شدنش بر پی بی چارۀ ناچارش
گفتم نتوان پیری بربست به برنایی تا چند ز دل بازی مِن بعد نگه دارش
❈۳❈
گفتا بشنو پندی کز عمر بری بهره پرهیز کن از عقلی کز عشق بودعارش
در عشق ریاضت کش وز راحت او برخور تا در نرسد میوه شیرین نبود بارش
❈۴❈
قاصر نظران باشند آشفتۀ صورت ها خودبین نتواند شد مستغرقِ دیدارش
زلف و خط و خال و لب هست آیتی از قدرت آن جا همه او بیند گر عشق دهد بارش
❈۵❈
بی شمعِ شبِ تاری روشن نشود خانه اعما چو نمی بیند چه روشن و چه تارش
بی چاره نزاری را در پختنِ این سودا کرده ست بدین زاری اندیشۀ بسیارش

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۶۸۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها