گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:فکن ای بخت یک ره استخوانم زیرِ دیوارش که غوغایِ سگان از حال من سازد خبردارش

❈۱❈
فکن ای بخت یک ره استخوانم زیرِ دیوارش که غوغایِ سگان از حال من سازد خبردارش
به سینه داغِ بالایِ الف سوزم که پیشِ او چو سر پیش افکنم بینم در آن آیینه رخ سارش
❈۲❈
به عالم می فروشد هر دمم سودایِ زلفِ او که هست از تابِ خورشیدِ رخ او گرم بازارش
همه شب سنگِ غم بر سینه می کوبم که گر روزی رقیبِ او زند سنگِ جفا کم باشد آزارش
❈۳❈
شد از کشتن به نامم قرعۀ محنت چنان سوده که دوران بهرِ تسکینِ دلِ ما ساخت طومارش
درین بستان مشو مغرورِ حُسن گل چه می دانی که هست آلودۀ زهرِ جدایی نوکِ هر خارش
❈۴❈
نزاری مرد در کویش به زاری شامِ غم گویی که دیگر هیچ گه نامد به گوشم نالۀ زارش

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۶۸۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها