حکیم نزاری:چو عکس لعل تو بر دیده بگذرد ما را خیال خال تو در حالت آورد ما را
❈۱❈
چو عکس لعل تو بر دیده بگذرد ما را
خیال خال تو در حالت آورد ما را
کرامت می لعلت به معجزات خیال
نکرده چاشنیی هوش می برد ما را
❈۲❈
مگر به صیقل جام وصال ساقی عهد
غبار از آینه ی سینه بسترد ما را
به غمزه ی تو نه این چشم داشتم کاخر
به گوشه ی نظری باز بنگرد ما را
❈۳❈
غمت مباد که بر شادی حمایت تو
به جز غم تو کسی غم نمی خورد ما را
رقیب گفت مرا تا به کی ز بی خردی
که از تهتّکّ تو پرده می درد ما را
❈۴❈
جمال حور بهشت و حریم حرمت خلد
رقیب را و نزاری بی خرد ما را
کامنت ها