گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:به گوش هوش شنیدم که بر زبان سروش به من ندای فقروا الی الله آمد دوش

❈۱❈
به گوش هوش شنیدم که بر زبان سروش به من ندای فقروا الی الله آمد دوش
که ای به چاه طبیعت چنان درافتاده که تخت یوسف جان کرده ای چنین فرموش
❈۲❈
چرا چنین به خیالات گشته ای مشغول چرا چنین به محالات داده ای دل و هوش
بسوختند چو عودت هزار بار ای خام بر آتش آخر از آن سوختن یکی بر جوش
❈۳❈
تویی حجاب تو از پیش خویشتن برخیز بکوش تا به در آیی ز بود خویش بکوش
نشسته بر سر گنجی نگاه دار از دزد جمال شاهد و اسرار ما ز خلق بپوش
❈۴❈
زبان چشم نگه دار تا غلط نکنی ز عکس پرتو ما در مشور و در مخروش
اگرچه طاقت این می نیاورد دریا ز دست ساقی ما جرعه جرعه می کن‌ نوش
❈۵❈
همین که در نظر آییم چشم بر هم نِه همین که در کلمات آمدیم بگشا گوش
نزاریا بشنو نکته ای اگر خواهی که راز با تو بماند زبان گفت و خموش

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۷۱۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها