حکیم نزاری:بهشت است خمخانه می فروش فرو مایه چون شیره گو بر مجوش
❈۱❈
بهشت است خمخانه می فروش
فرو مایه چون شیره گو بر مجوش
نه در خلد جوی شراب است پاک
قیامت از آن کرد خواهند نوش
❈۲❈
چو بر یاد اهل قیامت خوریم
چه غم محتسب گو برآور خروش
ز مشتی گدا پیشه خود ستای
عداوت خران عبادت فروش
❈۳❈
چه آید به جز فحش و فسق و فجور
نگهدار خود را از ایشان بکوش
جهان دیده گان اند نادیده هیچ
همه هرزه گوی و فسانه نیوش
❈۴❈
در این نیز سرّی بود تا چرا
کر و کور باشند با چشم و گوش
حقیقت ندانند بازار مجاز
ندانند ابلیس باز از سروش
❈۵❈
اگر مرد عارف بود در میان
چه در نخ نسیج و چه پشمینه پوش
مرا در خرابات مردان طلب
چنین گفت بامن به الهام دوش
❈۶❈
نزاری مرو بیش گستاخ وار
نمی ترسی از فاش کاری خموش
اگر می خوری می به ترتیب خور
نه چندان که زایل کند عقل و هوش
کامنت ها