حکیم نزاری:با تو پیوندست ما را از ازل کی شود پیوندِ روحانی بدل
❈۱❈
با تو پیوندست ما را از ازل
کی شود پیوندِ روحانی بدل
آدمیّت عاشقی ورزیدن است
هر چه می بینی دگر بل هم اضل
❈۲❈
دابة الارض افتد و طیّ السما
در مکانِ عاشقان ناید خلل
از بخارِ پرتوِ خورشیدِ عشق
عقل را در دیده می افتد سبل
❈۳❈
زان نمی میرند هرگز عاشقان
کزمصافِ عشق بگریزد اجل
عاشقان خود کشتگانِ مطلق اند
لاجرم حیّ اند و باقی لم یزل
❈۴❈
ما سوی پوشانِ عشقِ مفردند
فارغ اند از زینت حور و حلل
خودپرست و دعویِ لاغیرله
هم مگر با نقدِ خود سازد جُعَل
❈۵❈
چون ندارد طاقتِ خورشید بوم
میخورد حنظل که احسنت ای عسل
خام را ذوقی نباشد لاجرم
می شود لازم گریزش زین قبل
❈۶❈
دور دورافتد درین ره مردِ کار
ز امتحان بیرون کم آید بی علل
جان سِپاری را بباید گر بزی
نازنینان را نباشد این محل
❈۷❈
جوهرِ یاقوت دارد تاب و بس
در همه سنگی کند آتش عمل
تا کی از زلّت نزاری هوش دار
نیستی معذور مِن بعد از زلل
❈۸❈
دعویِ سر پنجه با زور اوران
لاجرم بنشین خجل سر در بغل
هم تویی تو حجابِ راهِ توست
خودپرستی کم تر از لات و هبل
کامنت ها