حکیم نزاری:ماهِ نو بنمود رخ سار از غمام ساقیا عید آمد آخر شد صیام
❈۱❈
ماهِ نو بنمود رخ سار از غمام
ساقیا عید آمد آخر شد صیام
تشنگان را آب ده آبی کزو
بر سر آید شعلۀ آتش ز جام
❈۲❈
عکس می یاقوتِ رمّانی کند
گرفتند بر صفحۀ سنگِ رخام
آبِ آتشگونه گر بر کف نهند
باز نوشد مفتیِ صاحبکلام
❈۳❈
بس که انگشتِ پشیمانی گزد
کآبِ حیوان را چرا گفتم حرام
از فقیه این جا سؤالی میکنم
گر غلامی پخته باشد خواجه خام
❈۴❈
بایدش گفتن ضرورت در جواب
خواجه ناقص باشد و کامل غلام
پس اگر لالایِ او می میخورد
واونه، نزدیکِ خرد کامل کدام
❈۵❈
مالِ ایتام از چه شد بر وی حلال
بر غلام از چه حرام آمد مُدام
بر نزاری گو ملامت میکنید
من غلام آن غلامم والسلام
کامنت ها