گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:ز وصلِ تو نفسی بهره بر نداشته ام بیا بیا که به تو این نظر نداشته ام

❈۱❈
ز وصلِ تو نفسی بهره بر نداشته ام بیا بیا که به تو این نظر نداشته ام
شبی به روز نیاورده ام ز فرقتِ تو که هر دو دیده به خوناب تر نداشته ام
❈۲❈
ز حسرتِ شکرت چون مگس دمی نزدم که هر دو دست به بالایِ سر نداشته ام
تو فارغ از من و بر من شبی به روز نشد که نالۀ دل و سوزِ جگر نداشته ام
❈۳❈
ز عشقِ من همه آفاق را خبر شد و من ز عشق و عاشقیِ خود خبر نداشته ام
ارادتم به تو بوده ست و در محبّت تو غمِ بلای قضا و قدر نداشته ام
❈۴❈
درین دیار زیارت گهی نمی دانم که من نرفته ام و دست بر نداشته ام
غمِ نزاریِ مسکین بخور که در همه عمر به جز غمِ خیر و شر نداشته ام

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۷۹۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها