گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:دوستان در کارِ خود حیران و مشکل مانده ام چند کوشم چون کنم بی یار و بی دل مانده ام

❈۱❈
دوستان در کارِ خود حیران و مشکل مانده ام چند کوشم چون کنم بی یار و بی دل مانده ام
منتظر در منزلِ حیرت به امّیدِ نجات چشم بر در، دست بر سر، پای در گل مانده ام
❈۲❈
چاره تسلیم است و بس امّیدِ استخلاص نیست سهل پندارند و محکم در سلاسل مانده ام
قلزمِ هجران و من بر تختۀ خوف و رجا در میانِ موج بر امّیدِ ساحل مانده ام
❈۳❈
با که می گویم که قدرِ ساحلِ بحرِ فراق من شناسم من که در گردابِ هایل مانده ام
گو رفیقان رخت بر بندید زین منزل که من در میانِ خاک و خون چون مرغِ بسمل مانده ام
❈۴❈
دوست بر دیوانگی تسلیم فرموده ست و من عاجزِ مشتی ملامت گویِ غافل مانده ام
ساقیا از دورِ من پیمانه ای تخفیف کن کز دو چشمِ پر خُمارش مستِ باطل مانده ام
❈۵❈
دیدۀ خفّاش تابِ مهرِ خورشید آورد نه ولیکن چون کنم چون در مقابل مانده ام
نیست از تشویشِ حسنت هیچ پروایم به کس لاجرم حیرانِ این شکل و شمایل مانده ام
❈۶❈
گر نزاری از غمِ هجران بنالد باک نیست در فراقِ گل به زاری چون عنادل مانده ام

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۷۹۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها