حکیم نزاری:بیا کز تو نمی باشد شکیبم به جان آمد دل از چندین فریبم
❈۱❈
بیا کز تو نمی باشد شکیبم
به جان آمد دل از چندین فریبم
مکن تدبیرم ای جان در جدایی
که خون شد زهره آخر زین نهیبم
❈۲❈
اگر نازی کنی آری و لیکن
نباشد طاقت چندین عَتیبم
اگر صد ره عنان از من بپیچی
منت تا زنده باشم در رکیبم
❈۳❈
بهل تا سر نهم بر پشت پایت
چه می داری چو زلفت بر نشیبم
نه با تو می توانم بُد نه با خود
که خواهد برد بیرون زین حجیبم
❈۴❈
بدین زاری بریدن از نزاری
بدین زودی نباشد در حسیبم
کامنت ها