گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:به فلک می رسد از فرقتِ تو فریادم تا نگویی که من از بندِ غمت آزادم

❈۱❈
به فلک می رسد از فرقتِ تو فریادم تا نگویی که من از بندِ غمت آزادم
بی تو بر رویِ همه خلقِ جهان بستم در لیکن از دیده بسی خونِ جگر بگشادم
❈۲❈
دل تو داری و هنوزم طمعِ وصلی هست اندرین صحبت از آن جان به تو بفرستادم
گر به زنجیرِ بلا بسته نبودی پایم به دو چشم آمد می باز نمی استادم
❈۳❈
بارها در دلم اندیشه کنم تا توبه من چون فتادی و من آخر به تو چون افتادم
بر من از بهرِ تو بی دادِ همه خلق رواست به قیامت بدهد قایم داور دادم
❈۴❈
به پریشانیِ خاطر ز تو برگردم نه جمع می باش که بر جورِ تو دل بنهادم
شور در خاطرم افکند لبِ شیرینت ظاهر آن است که شوریده تر از فرهادم
❈۵❈
نیست بی یادِ تو جام که بر کف گیرم بی تو گر باده خورم زهرِ هلاهل بادم
می زنم بر سر و می گویم و می گریم زار یادِ آن کس که نرفته ست دمی از یادم
❈۶❈
به حدیثی که ز احوالِ نزاری پرسی گر چه می میرم از اندوهِ تو هم دل شادم

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۸۱۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها