حکیم نزاری:ز می توبه کردم ز مستی نکردم نگفتم دگر گِردِ مستان نگردم
❈۱❈
ز می توبه کردم ز مستی نکردم
نگفتم دگر گِردِ مستان نگردم
اگر بوده ام دامن آلوده از می
چو بر آبِ رز بود خونی نکردم
❈۲❈
اگر جرأتی رفت الحمدُلله
که با آبِ رز خون مردم نخوردم
مرا توبه دادند از می پرستی
ازین پس اگر می پرستم نه مردم
❈۳❈
میِ لعل از آن می خورم تا نسازد
به خاکِ زمرّد گیا روی زردم
بر احوالِ من هست جایِ ترحّم
ولی هر کسی نیست آگه ز دردم
❈۴❈
نزاری به زاری به زاری نزاری
همین است و بس شیوۀ عکس و طردم
کامنت ها