گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:روزها شد که برفتی و به خدمت نرسیدم هیچ کافر مَکَشاد آن چه من از هجر کشیدم

❈۱❈
روزها شد که برفتی و به خدمت نرسیدم هیچ کافر مَکَشاد آن چه من از هجر کشیدم
چه نویسم که چه آمد بر سرم تا تو برفتی چه ملامت که نبردم چه قیامت که ندیدم
❈۲❈
آفتابی تو و چون ذرّه سرآسیمه بماندم در پَی ات بس که بلافایده چون سایه دویدم
در کشیدم ز همه خلقِ جهان سر به خجالت که به دعوی زهمه خلق جهانت بگزیدم
❈۳❈
لاجرم هر که به من می رسد انگشتِ ملامت می کشد در من ازین زهرِ ملامت که چشیدم
هم چنان در سرم آشوبِ تمنّایِ وصال است تا نگویی که به کلّی ز تو امیّد بریدم
❈۴❈
مِهرِ دیرینه محال است که ازجان به در آید سخنِ معتبرست این مثل از هر که شنیدم
هرگز اندیشه نکردم ز سرِ دستِ چو سیمت که به غیرت سرِ انگشتِ تحیّر نگزیدم
❈۵❈
عاقبت رفتی و پیوند بریدی ز نزاری من هم از اوّلِ عهد آخرِ این کار بدیدم

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۸۳۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها