گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:قیامت است سفر کردن از دیار حبیب مرا همیشه قضا را قیامت است نصیب

❈۱❈
قیامت است سفر کردن از دیار حبیب مرا همیشه قضا را قیامت است نصیب
به ناز خفته چه داند که دردمند فراق به شب چه می گذراند علی الخصوص غریب
❈۲❈
به قهر می روم و نیست آن مجال که باز به شهر دوست قدم در نهم ز دست رقیب
پدر به صبر نمودن مبالغت می کرد که ای پسر بس از این روزگار بی ترتیب
❈۳❈
جواب گفتم از این ماجرا بس ای بابا که درد ما نپذیرد دوا به جهد طبیب
مدار توبه توقع ز من که در مسجد سماع چنگ تامّل کنم نه وعظ خطیب
❈۴❈
به مکتب از چه فرستادی ام نکو ناید گرفت ناخن چنگی به ضرب چوب ادیب
هنوز بوی محبت زخاکم آید اگر جدا شود به لحد بند بندم از ترکیب
❈۵❈
به اختیار نزاری سفر نکرد آری ستم غریب نباشد ز روزگار غریب

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۸۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مصطفی علیزاده
2018-07-13T22:44:24
قیامتست سفر کردن از دیار حبیبمرا همیشه قضا را قیامتست نصیببه ناز خفته چه داند که دردمند فراقبه شب چه می‌گذراند علی‌الخصوص غریب ؟به قهر می‌روم و نیست آن مجال که بازبه شهر دوست قدم در نهم ز دست رقیبپدر به صبر نمودن مبالغت می‌کردک ای پسر بس ازین روزگار بی‌ترتیبجواب دادم ازین ماجرا که ای بابچو درد من نپذیرد دوا به جهد طبیبمدار توبه توقع ز من که در مسجدسماع چنگ تأمل کنم نه وعظ خطیببه مکتب ارچه فرستادیم نکو نامدگرفته ناخن چکنم به زخم چوب ادیبهنوز بوی محبت ز خاکم آید اگرجدا شود به لحد بند بندم از ترکیببه اختیارندارد سر سفر سعدیستم غریب نباشد ز روزگار عجیبسعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » تکه ۴/