گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:من زدست ساقیان غیب صهبا می خورم تا نپنداری که در بیغوله تنها می خورم

❈۱❈
من زدست ساقیان غیب صهبا می خورم تا نپنداری که در بیغوله تنها می خورم
مونسم کروبیان‌اند و گمان خلق آنک با مقیمان مقامات زوایا می خورم
❈۲❈
کرده زانوها به کش بنشسته خوش در کنج خویش باده با فردوسیان پیدا و پنهان می خورم
هم ز بی ترتیبی و بی التفاتی های ماست گر قفایی گه گه از بد خوی حاشا می خورم
❈۳❈
بی محابا رفته ام تشنیع ازین جا می زنند راز پیدا کرده ام سیلی ازین جا می خورم
اختیاری نیست هر کس را کز آن می می دهند نیست بر من عیب اگر دیوانه آسا می خورم
❈۴❈
عاقلان گو بر من بی دل مگیرید این خطا مست لا یعقل شدستم بی محابا می خورم
تا نپنداری به خود در می تصرف می کنم بر کفم هر دم سروشی می نهد تا می خورم
❈۵❈
چیست چندین طمطراق البته در دیر مغان با نزاری بر نوای زیر شش تا می خورم
زحمت وجع المفاصل را چو زایل می کند اندک اندک گه گه از بهر مداوا می خورم

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۸۵۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها