گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:فغان از مردمِ چشمم که بیرون می دهد رازم نمی یارم به کس دیدن چو این دیده ست غمّازم

❈۱❈
فغان از مردمِ چشمم که بیرون می دهد رازم نمی یارم به کس دیدن چو این دیده ست غمّازم
به خاطر یاوه می رانم سخن با هر که می گویم به باطن دوست می بینم نظر با هر که اندازم
❈۲❈
چنان مستغرقِ شوقم که بی خود می کند ذوقم ز بس مشغولیِ خاطر از آن با کس نپردازم
رقیبم گوش می دارد که پیشِ دوست نگذارد به شمشیر از سرِ کویش ندارد هیچکس بازم
❈۳❈
پدر گفت ای نزاری چند بر آتش توان بودن به وسع و طاقتم چندان که می سوزند می سازم

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۸۵۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها