گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:چنان غمِ تو فرو بست راه بر نفسم که از حیات اثر نیست بی تو در نفسم

❈۱❈
چنان غمِ تو فرو بست راه بر نفسم که از حیات اثر نیست بی تو در نفسم
به صد شکنجه برآید چنان ز من نفسی که اعتماد نباشد بر آن دگر نفسم
❈۲❈
ز بس گرانیِ غم چند بار بنشیند ز عقبه های بدن تا رسد به سر نفسم
به بوسه ای ز دهانِ تو نا رسیده به کام رسید جان به دهان از لبِ تو هر نفسم
❈۳❈
مدام می رود از روزنِ دماغم دود که بر تنورِ دلم می کند گذر نفسم
ز آفتابِ محبّت چنان دلم شد گرم که همچو ذرّه کشد در هوا شرر نفسم
❈۴❈
به هیچ کس نرسیدی دَمم ز گیرایی که چون سموم نکردی در او اثر نفسم
به جهد می رسد اکنون ز کنج سینه به حَلق عجب که در تو نمی گیرد این قدر نفسم
❈۵❈
بود که در غلط افتم ز خود که آیا من همان نزاریِ شیرین دمِ شکَر نفسم
نماند جز رمقی از حیاتِ من دریاب که منقطع نشود ناگه ای پسر نفسم

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۸۶۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها