گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:دل ندارم که ز رویِ تو شکیبا باشم چون کنم چند چنین بی دل و تنها باشم

❈۱❈
دل ندارم که ز رویِ تو شکیبا باشم چون کنم چند چنین بی دل و تنها باشم
بی دلان اند که از دوست ندارند شکیب به همه وجه اگر باشم از آنها باشم
❈۲❈
همه شب در طلبِ وصلِ تو چون خامْ طمع با دلی سوخته در پختنِ سودا باشم
یاربم طاقتِ خورشیدِ جمالت باشد تا زمانی نگران در تو چو حربا باشم
❈۳❈
بویِ اسلام نیاید ز من و رنگِ صلاح تا پرستند هی آن زلفِ چلیپا باشم
از خردمندی و داناییِ من ناید هیچ تا من آشفته ی آن قامت و بالا باشم
❈۴❈
طمعِ صدرِ سرا پرده ی وصلت هیهات لایقِ صحبتِ دربان تو آیا باشم
گر به بت خانه فرستی و اشارت رانی به پرستیدنِ لات و هبل آنجا باشم
❈۵❈
ارز حکم تو بگردم من و سرگردانی به رضایِ تو و رایِ تو روم تا باشم
نقد چون حاصلِ وقت است و مهیّا امروز پس چرا منتظرِ وعدهی فردا باشم
❈۶❈
صیقلِ زنگِ غم آیینه ی دل را هیهات چون نزاری من از آن مولعِ صهبا باشم
این همه مستی و آشفتگی من زان است تا خلافِ روشِ زاهدِ رعنا باشم

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۸۶۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها