حکیم نزاری:چه حالت است ندانم به خواب میبینم که در کنار به شب آفتاب میبینم
❈۱❈
چه حالت است ندانم به خواب میبینم
که در کنار به شب آفتاب میبینم
منم که باز به چشم خیال دیده چنین
جمال صورت جان بینقاب میبینم
❈۲❈
هوا معنبر و مجلس بهشت و ساقی حور
خمار در سر و بر کف شراب میبینم
به هر طرف که نظر میکنم سبکروحی
سرش گران شده مست خراب میبینم
❈۳❈
دهان جام لبالب به خون دختر رز
چو چشم مادر مشفق پر آب میبینم
به احتیاط نظر میکنم ز بیم هلاک
که همچو تشنهٔ بیدا سراب میبینم
❈۴❈
به بوسهای به لبش دست مینیارم برد
که زلف پرشکنش را به تاب میبینم
ز خون خویش به عبرت قیاس میگیرم
چو آستین سر دستش خضاب میبینم
❈۵❈
به روزگار چنین فرصتی بود دریاب
که امشبت به جهان کامیاب میبینم
نزاریا طلب نقد کن که گردون را
به برگذشتن عمرت شتاب میبینم
کامنت ها